زمزمه های جوهرآلود گم شده
کیست که جانش ز غمت خسته نیست کیست که دل را به رخت بسته نیست چون قد و بالای تو سروی دگر بر لب سرچشمه ی جان رسته نیست نقش رخت می نرود از دلم زنگ غم عشق تو سربسته نیست روی به درگاه نیازش بمال در بزن ای دل که دری بسته نیست نیست شبی کز غم تو در جهان روی من از خون جگر شسته نیست _جهان ملک خاتون پ.ن: اشعار بانوان همیشه برای من جالب و تحسین برانگیز بوده. الحق که جهان ملک خاتون، حافظ بانوانه. (: .
نوشته شده در یکشنبه 04/1/3ساعت
10:22 عصر توسط شکسپیر پنهان در کمد| نظرات ( ) |